خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

آبی های طلایی

 

امروز  نریشنی برای آبی های دریای خلیج فارس نوشتم برای تصویری که دریا را نشان می دهد و کم کم از میان آبی های در یا تاسیسات دریایی خود نمایی می کنند و این زاییده ذهن بود از سفری خیالی به این پهنه آبی

 

 

خلیج فارس این پهنه آبی ،

 مرز جنوبی سرزمین ایران ،

 تا چشم می بیند همه جا آبی است ،

 دیوارهایی از آب که می غلتند و می ریزند ،

 دریا را می خواهم ، دریایی که تا چشم می بیند تا آن آبی های دور نقش ایران در آن افتاده باشد.

دریا است و نغمه آب ،

 می جوشد ، می خروشد  و از خروشیدن باز می ایستد

 اینبار می خواهد لباسی از جنس فولاد تن کند ،

 لباسی از اراده و توان ایرانی

تا چشم می بیند همه جا سیاه است

 دریا مشعلی می خواهد از نور و اندیشه ایرانی

 از اینرو اجازه خلق به دستان توانمند ایرانی را می دهد.