پک عمیقی به سیگاری که در دستش دارد می زند اما یکهو نفسش بند می آید و سرفه اش می گیر و بی رمق می شود می افتد بر روی زمین و با چشمان خیره ای که پلک نمی زند گریه می کند
پک عمیقی به سیگاری که در دستش دارد می زند اما یکهو نفسش بند می آید و سرفه اش می گیر و بی رمق می شود
می افتد بر روی زمین و با چشمان خیره ای که پلک نمی زند گریه می کند
قشنگ بودیه حس ناب فوق العاده تو نوشته هاتون هست یه جور شیدایی بی هدف !...ممنون که سر زدیدامیدوارم ترس و تلخی از روزاتون پاک بشهروزگار خوبی داشته باشید
سلامنوشته هاتون گیراستموفق باشین
قشنگ بود
یه حس ناب فوق العاده تو نوشته هاتون هست
یه جور شیدایی بی هدف !
...
ممنون که سر زدید
امیدوارم ترس و تلخی از روزاتون پاک بشه
روزگار خوبی داشته باشید
سلام
نوشته هاتون گیراست
موفق باشین