خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

متلاشی شدن

 

این روزها آنی داره ویران میشه ویران شدن دیدن ویران  شدن یه آدم خیلی سخت از خود ویرانی و متلاشی شدنه اون در نهایت خونسردی تلاش میکنه که مثل تمام آدم های عادی که هر روز صبح از خواب بیدار میشن یه سری کارهای خیلی عادی انجام بده اما انقدر ساکت و کمرنگ و با حواس پرتی این کارها رو انجام می ده که همه فکر میکنن با یه آدم با بهره هوشی خیلی کم روبه رو هستن  به همین خاطر از کنارش بی تفاوت گذر می کنن و اون هم همینطور 

آنی تمام راه رفت و برگشت به خونه رو اشک می ریزه و وقتی که می رسه به خونه همیشه چشماش سرخ شدن 

با یه سلام کوتاه میره تو اتاق و خودش رو تو هاله ای از دود در کنار یه پاکت که عکس مرگ و زندگی رو روش حک کردن گم می کنه و درست می دونه که کدومش رو انتخاب کرده اون یه مرگ خاموش رو انتخاب کرده و با همه قهر کرده به خاطر خودش با همه قهر کرده و تو کنج عزلت خودش داره برای خودش و از دست رفته هاش عزا داری میکنه

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد مزده شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 http://foulex.blogsky.com

یکی از دوستان می گفت :
کسی که بخواهد خودکشی کند یک بار برای همیشه انجامش می دهد ، اما کسی که لذت خودکشی رو بفهمد هر روز خودکشی می کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد