خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

روز های اول

 

خبری در راه است

 

تا چشم روی هم گذاشتیم بوی محرم در کوچه و پس کوچه ها پیچید و شمایل ها در اندازه هایی بزرگ در قاب خیابان ها جا گرفت  چادرهای بزرگ برزنتی در کنار خیابان ها قد بر افراشتند این روزها  موزیک های ایام محرم ازهرماشین و تکیه ای شنیده می شود شهر به تکاپو افتاده است هر شب مراسم عزا داری در تکیه ها یی که از سرمای زمستان می سوزند بر پا است صداها از حزنی جان سوزدر بلند گو ها می دمند و بقیه به آهستگی می گریند.