خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

تراژدی درد

 

 

زندگی غیر منتظره ای است که هر روز اتفاق می افتد خودمان را با داستان ها ی قشنگ دیگران به خواب می بریم و زمانی چشم می گشاییم که صورتمان از اشک تر شده درست در زمانی که احساس می کنیم چه راحت گذشته دردآورمان را بدرود گفتیم و تازه متولد شده ایم در همان زمان تمامی نشانه های آشنا سر راهت قرار می گیرند که بگویند چیزی از زندگی کم نشده است و زندگی به همان زشتی و کثیفی و درو غگویی هست که می بینی زندگی همانی است که همیشه تو را به اشکی تری آلوده و تو همیشه سعی کردی این تراژدی اشک آلودت را از مقابل چشمان خیره بربایی .

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نقره ایپ سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:54

زیاد کتابای دولت آبادی رو خوندی ... تو دیگه غصه انگیز ناک ننویس تره خدا ... همین که نوشته هات آدمو تو یه جور ناخودآگاه تاریخی غرق می کنن خودش بی نهایت قشنگه .... بذار تلخی ها رو من بگو قشنگی ها رو تو ...

منم دولت آبادی رو خیلی دوست دارم اتفاقا یکبار هم توی محل کار سابقم دیدمش همش توی ذهنم دنبال این میگشتم که اینی که من دیدم چقدر آشناست تا فهمیدم کیه نزدیک به ۱۰۰ متر بود که ازش فاصله گرفته بودم حیف که اونروز زود متوجه اش نشدم دولت آبادی من رو تو قصه هاش غرق میکنه
نقره ای به هر حال تقسیم بندی خوبی رو مطرح کردی روش فکر میکنم اما بالاخره من هم بعضی موقع ها دلم میگیره دیگه دست خودمم نیست زمونه و ای داد از دست این زمونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد