و هنگامی که چشم می گشایم تا روز را از سر بگیرم اضطراب به آرامی نگاهم را پرمی کند من می مانم و یک دنیا ندانسته که گاه گاهی بر من فرود می آید.
من مانده در نیمه راهی که به هیچ سرزمینی نمی رسد
تا بی نهایت
خواهم دوید
تا انتهای این جاده