خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

کنایه

 

 

 

افکار پراکنده ذهنی بغضی در گلویم  می نشاند

رمق از تنم به در می رود 

با سرگیجه بر زمین می افتم

خوابم می گیرد

خود را زیر پتو قایم می کنم تا کسی نبیندم

 می اندیشم...

کنایه های زندگی هیچ وقت تمامی ندارند

چشم های بی رمقم را می بندم

تا حضورم  هرچند کوتاه از زندگی محو شود

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نقره ای سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:10 http://silverheart.blogfa.com

کنایه ات ... آخرش ... رسم ما بود.

امید سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 20:07 http://www.omidir2000.blogfa.com

سلام و عرض احترام

برای اولین بار هست به سرای با صفایتان قدم میگذارم

وبلاگ پر محتوایی دارید و قلمی زیبا گونه و کنایه آمیز

خیلی در مدت کوتاهی که میخواندم مطلب یاد گرفتم

امیدوارم نفس همراه من باشد و دوباره بتوانم بایم و شاگردی انجام بدهم

ایام به کام و موفق باشید
راستی منتظر حضورتان در وبلاگم هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد