خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

تب دار و مریض

 

 

به یک سال پیش باز می گردم در سایه ام کسی ایستاده. برمی گردم در گوشم صدایی زمزمه   می کند بغض راه گلویم را می بندد اشک ها در سراسیمه ای مبهم می غلطتند صدایم را خفه می کنم تا نلرزد دست هایم را گره می کنم ساعتی می گذرد و از پس آن ساعتی دیگر روز ی می گذرد و از پس آن روزی دیگر خود را جمع می کنم دلم می خواست  سایه ای  بودم تا در نگاه  صبح  محو می شدم خواهش هفت ساله ام در پاسخی کوتاه دوباره می میرد اما اینبار به اندازه یک زندگی به بزرگی رویا ها ، ذهنم در پستو های تاریک شروع به خزیدن می کند چرخ  می زدند ، چنگ می زند......... 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مرد باران پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:29 http://rainct.blogsky.com

دوست عزیز سلام:
فرا رسیدن سال نو رو به شما و خانواده محترمتون تبریک و شاد باش میگم، امیدوارم در کنار همدیگه سالی خوب و پر بار، همراه با سلامتی و سعادت و موفقیت و شادکامی داشته باشید...

مرد باران
mohammadblogs@yahoo.com
http://rainct.blogsky.com
سال 1387 هـ.شـ.

رضا یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 21:04 http://rezanouhi.persianblog.ir

در پستو های تاریک ذهنم کاویدم و به در ی درخشان دست یافتم.
به خود گفتم:از تاریکی نالیدم ولی در آن این گوهر را یافتم.اگر در روشنایی بودم آیا درخشش این گوهر را میدیدم؟!

نوروزتان پیروز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد