خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خوال

سرم گیج می رفت 

قرص های استامینوفن کدئین پشت سر هم  

رگی از گردنم می گرفت و به تمام تنم انتشار پیدا می کرد 

قرص خواب ، آمپول بازهم  

 هر روز دردم کمتر می شد اما کبودتر و خواب آلوده تر می شدم 

انگار زمان در خلسه ای ناتمام و گیج آور درجا می زد

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 http://maadar.blogsky.com

با عرض تبریک فرارسیدن ماه رمضان و آرزوی قبولی طاعات وعبادات و تندرستی وسلامتی شما وخانواده محترم ....
منتظر دیدار و محبت شما هستم...
http://maadar.blogsky.com

یه دوست کوچولو به ما سرزده
دیدم جوابی براش بذارم با اینکه به ندرت این حوصله رو به خرج می دم که البته اصلا کار خوبی هم نیست
آقا کوچولو امیدوارم همنطور که هی بزرگ و بزرگ تر میشی خوبیها و مهربونی های زندگی هم با هات بزرگ شن

نقره ای پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 00:46

خط های کوکایین را پر رنگ تر می کردم ... چند باره رویشان می کشیدم ... می سریدم ... هر روز قطورتر ... درد که هیچ ... خودم را هم فراموش می کردم.

این هم یه ادامه جالب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد