خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

خویشتن

یادداشت هایی درباره همه چیز

تهران در گذر تاریخ

 

 

 

از گذشته های دور پایتخت  مرکز حکو مت ها  به شمار می رفته به همین خاطر از اهمیت زیادی برخوردار بودند و همواره پا یتخت ها  دروازه های زیادی داشتند چراکه با فتح و سقوط آنها پادشاهان نیز سقوط یا صعود می کردند زمانی که پادشاهی فوت می کرد یا کشته می شد اینکه دروازه به روی چه کسی از مدعیان سلطنت گشوده شود امری بسیار مهم بود چنانکه وقتی میرزا ابراهیم کلانتر دروازه شیراز (پایتخت زندیه) را به روی آقا محمد خان قاجار گشود سلسله قاجار قدرت را به دست گرفت سپس آقا محمد خان تهران را به عنوان پایتخت اعلام کرد وابراهیم کلانتر را به عنوان حاکم شیراز اعلام  کرد.

پس از کشته شدن آقا محمد خان قاجار حاکم تهران در قلعه شوش دروازه را بر روی فتح علی شاه  ولیعهد گشود و او قدرت را بدست گرفت.

در دوران شاهان بعد هم به این داستان ادامه داشت تا اینکه نوبت به ناصرالدین شاه رسید در این دوره وزیر او میرزا عیسی دروازه ها و برج و باروی سلطنتی را ساخت.

دهات تهران که امروزه یکی از مراکز اصلی شهر تهران به حساب می آیند همچون ناز آباد، مهرآباد وشمس آباد برگرفته از نام همسران میرزا موسی وزیر دومین حاکم تهران در دوره ناصر الدین شاه بوده است.

در سال های پایانی سلطنت 50 ساله ناصر الدین شاه حکومت تهران نصیب دومین پسر او کامران میرزا  نایب السلطنه  شد که محله های کامرانیه، امیریه و منیریه به نام او و همسر اصلی اش بوده است.

 

پس از انقلاب نام بیشتر محله های شهر تهران تغییر یافتند اما خوشبختانه نام این محله ها تاکنون تغییری نکرده است.

 

 

تراژدی درد

 

 

زندگی غیر منتظره ای است که هر روز اتفاق می افتد خودمان را با داستان ها ی قشنگ دیگران به خواب می بریم و زمانی چشم می گشاییم که صورتمان از اشک تر شده درست در زمانی که احساس می کنیم چه راحت گذشته دردآورمان را بدرود گفتیم و تازه متولد شده ایم در همان زمان تمامی نشانه های آشنا سر راهت قرار می گیرند که بگویند چیزی از زندگی کم نشده است و زندگی به همان زشتی و کثیفی و درو غگویی هست که می بینی زندگی همانی است که همیشه تو را به اشکی تری آلوده و تو همیشه سعی کردی این تراژدی اشک آلودت را از مقابل چشمان خیره بربایی .

 

 

اولین چراغ برق درتهران

 

 

 

 

 

سرنوشت روشنایی تهران

 

در آن ایام روشنایی شهر نیز به وسیله مردم تامین می شد و فانوس هایی در طاقچه های کوچکی  که به همین منظور ساخته شده بودند گذاشته می شد که هنوز هم آثار آن در برخی از شهرها دیده می شود.

              

در عهد قاجاریه،  ناصر الدین شاه، عباس خان مهندس باشی که از تحصیل کردگان فرانسه بود را به سمت ریاست بلدیه انتخاب کرد در آن زمان اداراتی به نام "احتساب"،"تنظیف"و "روشنایی" وجود داشتند که امور مربوط به شهر را انجام می دادند اداره روشنایی نیز زیر نظر" نایب قلی" اداره می شد از آنجایی که او مردی عبوس و بد اخلاق بود به همین خاطر مردم نزد خود او را  قلی عمر صدا می کردند او برای تامین روشنایی شهر چراغ های فانوسی را بر بالای پایه هایی در خیابان های اراک، باب همایون و علاالدوله و لاله زار نصب کرده بود این چراغ ها هر روز هنگام غروب آفتاب توسط ماموران بلدیه روشن می شد.

از میان روسای بلدیه در دوره قاجاریه کسانی نامی از خود در میان مردم  بر جای گذاشتند که در زمان تصدی خود به روشنایی شهر (روشن کردن فانوس ها) توجه داشته اند.

پس از مدتی ناصرالدین شاه شعبه چراغ گاز را در تهران دایر کرد و چراغ های گازجای چراغ های روغنی و نفتی را گرفتند اما بعد از یکی دو سال لوله گاز گرفت و فانوس ها دوباره به خیابان های تهران بازگشتند  

 

سپس برای اولین بار در زمان رضا خان چراغ های فانوسی به چراغ های برقی تبدیل شدند یک روزماموران بلدیه  شروع به سیم کشی خیا بان لاله زار کردند و روزبعد تا بانگ صبح چراغ ها را وصل کردند سپس در میان شوق و ذوق مردم چراغ های برق روشن شد بعد از آن خیابان های ناصریه، علاالدوله، باب همایون، چراغ گاز، استامبول با چراغ الکتریکی روشن شدند.

 

 

مطبوعات در هزاره سوم

 

 

 

 

پنجره را که باز می کنم حجمه ای از باد خنک به داخل اتاق سرازیر می شود

 

 امروز داشتم روزنامه اطلاعات 80 سال پیش را ورق می زدم که مربوط به روزهای بهمن سال 1305دوره رضا خان می شد  در آن زمان روزنامه اطلاعات در چهار صفحه به چاپ می رسید واخبار جالبی در آن نگاشته می شد در آن زمان مطبوعات در کشور ما به مانند کودکی درحال رشد می مانست که رجال شیطنت هایش را به کوچکی اش می بخشیدند از اینرو مطبوعات هم  زبان گویاتری داشتند تا اینکه  کم کم بزرگ شد و جای چشم و زبان گویای ملت را گرفت دیگر دولت هم حوصله بچه ای را که خود زایده و بزرگش کرده بود را نداشت به همین خاطر  سیاسی بازی ها ومحدودیت ها و خط قرمز هاو... شروع شد ومطبوعات هم روز به روز جای خود را به جای پیشرفت به پس رفت داد حالا هم مطبوعات ما در هزاره سوم  به مریضی سختی مبتلا شده وکجدار ومریض دارد گام های کشدار وبی حوصله اش را  برمی دارد خودتان که می بینید

 

 

 اخبار آن دوران هم حال و هوای خود را داشته یکی از اخبا ر"حوادث" آن دوران را به همان قلمی که نگاشته  شده را برایتان می آورم

 

عصر 3 شنبه – بهمن ماه 1305-روزنامه اطلاعات سال اول- شماره 146

 

زیر اتومبیل

"کنگاور- دیروز در یک فرسخی کنگاور در اتومبیلی از کرمانشاه میامده با جمعی زوار الاغ سوار تصادف کرده یک نفر زن زیر اتومبیل مانده فوری فوت می کند رئیس امنیه کنگاور اتومبیل و شوفر را توقیف کرده باداره امنیه کرمانشاه راپورت داده است"

 

داشتم پیش خودم فکر می کردم که احتمالا 80 یا 100سال دیگرهم کسی پیدا می شود که  گزارش هایی را که من در مطبوعات  نوشته ام را بخواند آن وقت او چه ترسیمی از من خواهد داشت خدا می داند

 

جشن صد سالگی

 

 

 

 

قانون شهر داری ها در ایران صد ساله شد

 

 

قانون شهرداری ها صد ساله شده است شهرداری ها از اولین دوره مشروطیت آغاز به کار کرده اند اما اولین قانون بلدیه هرگز به اجرا در نیامد شهرداری ها درآغازین روزهای شروع به فعالیت شان "بلدیه" نام داشتند که بعد ها فرهنگستان لغت نام "شهرداری" را بر آن نهاد.

در این دوران اغلب دوتادور شهرها حصار بوده و مردم از دروازه ها به شهر آمد و شد می کردند بعدها برای توسعه شهر ها بی محابا حصارها و دروازها ی شهر را خراب کردند بی آنکه بدانند تاریخ شهرها را دارند به ویرانی می کشند

 برخی از شهرها چون ارومیه که از گذشته به دلیل موقعیت جغرافیایی خاصی که داشته و معبر ارمنستان، قفقاز وبین النحرین بوده همواره مورد تاخت و تاز سلاطین وکشورگشایان  بوده است از اینرو دور تادور حصار شهر ارومیه را خندقی کنده بودند که در مواقع اضطراری برای دفاع از شهر پراز آب می کردند و که طی همین سال ها این خندق پر شده است

در شهر اردبیل که در آن زمان زیر نظر استان آذربایجان که شامل( اردبیل، آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی ) اداره می شده است درزمان تاسیس بلدیه شهر اردبیل از برق محدودی برخورداربوده چراکه درآن زمان اصلا مردم اردبیل نمی دانستند انرژی هسته ای چیست تا اینکه آن را حق مسلم خود بدانند مردم در آن زمان برای آنکه کوچه ها نورداشته باشند تا راحت تربتوانند در تاریکی رفت و آمد کنند هرخانه ای جلوی درب خود فانوسی آویزان می کرده است  

 

حالا جالب تر آن است که اولین خیابان های که در ایران احداث شده است مربوط به شهرهای قزوین و هرات بوده که بعدها شهرهای دیگر چون ارومیه و مشهد و... بر اساس تجربه بدست آمده این شهر ها اقدام به  احداث اولین خیابان های شهرشان کرده اند

 

تاریخ همواره نشانگر آن است که  شهرهای ایران در زیر تاخت و تازهای دشمنان لگد مال شده است و مردم سرزمین  من چه ها که کشیده اند.

 

بازهم برایتان خواهم گفت

 

ستاره ها درکوچی دسته جمعی از آسمان شهر ما رفتند

 

 

 

 

 

 

 

داستان تهران بی ستاره 

 

 

روزگاری ساکنان زمین ساعت ها خیره چشم به آسمان می دوختند و محو تماشای آسمان می شدند تهران نیز شهری ییلاقی با آسمانی دل انگیز در دامنه جنوبی البرز بود مردم شب های تابستان ها در حیاط یا پشت بام هایشان به رخت خواب فرو می رفتند و در حالی که نسیم صورتشان را نوازش می داد وچشمانشان  ستارگان را می شمرد به خواب فرو می رفتند اما از روزی که مهر پایتخت به دست آقا محمد خان قاجار به این شهر زده شد و آهسته آهسته پایتخت نشینی به آن راه یافت و هزاران دغدغه آن مردم را گرفتار خود کرد و مجال دیدن آسمان از پایتخت نشینان سلب شد و کم کم ستارگان نیز از آسمان تهران رخت بربستند و جای خود را به لامپ ها و پرژکتورهای خیابان ها و برج ها ، آپارتمان ها و... دادند  از همان روز بود که آسمان پر ستاره برای تهرانی ها به واژه ای غریب و رویایی کودکانه تبدیل شد و اینبار پایتخت نشینان بودند که برای دیدن آسمان پر ستاره باید رخت سفر از تهران را می بستندو به خارج از شهر می رفتند  این است داستان تهران بی ستاره